.:. به نام تک نوازنده ی گیتار عشق .:.

*۩۞۩* رو یـاهــایـــت را بــه خــاطــر بــســپــار و بــه آنــهـا زنــدگــی بــبــخـش *۩۞۩*

.:. به نام تک نوازنده ی گیتار عشق .:.

*۩۞۩* رو یـاهــایـــت را بــه خــاطــر بــســپــار و بــه آنــهـا زنــدگــی بــبــخـش *۩۞۩*

پاییز خونین

آغاز می شود  

 

فصلی سرد  

 

فصلی زرد 

 

عده ای را می بینم که افسرده نشسته اند  

 

در باران 

 

باید مراقب باشیم !

 

پاییز در راه است 

 

باید خون آینه را بشناسیم 

 

دروغ تزریقش نکنیم 

 

نکشیم بی دلیل پرنده ای  

 

آب پای گلدان بریزیم 

 

گاهی قدم بزنیم در کوچه ای بم بست 

 

آزاد کنیم پرنده ای از قفس

بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم ...

 

سر به روی شانه های مهربانت میگذارم


عقده ی دل می گشاید ، گریه ی بی اختیارم


از غم نامردمی ها بغض ها در سینه دارم


شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم دوست دارم


 بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم دوست دارم


خالی از خودخواهی من برتر از آلایش تن


من تو را بالاتر از تن برتر از من دوست دارم


شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم دوست دارم


عشق صدها چهره دارد عشق تو آیینه دارد


عشق را در چهره ی آیینه دیدن دوست دارم


در خموشی چشم من را قصه ها وگفت وگو هاست


من تو را درجذبه ی محراب دیدن دوست دارم


من تو را بالاتر از تن برتر از من دوست دارم


شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم دوست دارم


بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم دوست دارم


در هوای دیدنت یک عمر در چله نشستم


چله را در مقدم عشقت شکستن دوست دارم


بغض سر گردان ابرم قله ی آرامشم تو


شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم


من تو را بالاتر از تن برتر از من دوست دارم


شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم دوست دارم