آفرینش ...

 

خداوند وقتی بندگانش را می آفرید


با پری از مرغ پر طلا  ....


با قلم نوک طلا ....


بروی پیشانیشان نوشت قصه ی خوب سرنوشت


اما نوبت به ما که رسید


مرغ پر طلا پرید ....


قلم نوک طلا شکست ....


و خداوند پری از مرغ غم گرفت و بروی پیشانیم نوشت قصه ی تلخ سرنوشت


 
                سر نوشت را نتوان از سرنوشت