از فاصله ها گریزانم { فرزانه }


از فاصله ها گریزانم 

 

فرسنگ ها را می پیمایم 

 

به تو میرسم 

 

به تو که شب ها و روز ها به من اندیشیدی 

 

و مرا در آغوش پر مهرت نوازش دادی

 

بوسه ای بر گونه ام زدی 

 

و مرا با گرمای و جودت گرم کردی 

 

و با چشمان پر لطفت آسمان را نگریستی 

 

و خدا را شکر کردی

 

هم اکنون تنها مانده ام بی تو

 

از من فقط و فقط بیشه ای بی آب وعلف مانده است 

 

بارانی از چشمان ابری ام می بارد و گونه هایم را سیراب می کند

 

تنها به سوی تو می آیم

 

دلتنگم

 

در انتظار جرقه ای هستم

 

جرقه ای که می تواند آتش فاصله ها را کم کند

 

و مرا به یگانه معشوقم برساند

 

ترنم و طراوت نیلوفر تو را به یاد من می آورد

 

 

به سوی تو می آیم