.:. به نام تک نوازنده ی گیتار عشق .:.

*۩۞۩* رو یـاهــایـــت را بــه خــاطــر بــســپــار و بــه آنــهـا زنــدگــی بــبــخـش *۩۞۩*

.:. به نام تک نوازنده ی گیتار عشق .:.

*۩۞۩* رو یـاهــایـــت را بــه خــاطــر بــســپــار و بــه آنــهـا زنــدگــی بــبــخـش *۩۞۩*

آتــش

 
 
بارانی ام , بارانی ام , بارانی از آتش

 یک روح بی پروا و سرگردانی از آتش

.

این کوچه ها , دیوارها , اصلاً تمام شهر

سوزان و من محبوس در زندانی از آتش

.

 اهل غزل بودم ، خدا یکجا جوابم کرد

 با واژه ای ممنوع  ، با انسانی از آتش

.

 بی شک سرم از توی لاکم در نمی آمد

 بر پا نمی کردی اگر طو فانی از آتش

.

 تا آمدی ، آتشفشانی سالها خاموش

 بغضش شکست و بعد شد طغیانی از آتش

.

 کاری که از دست شما هم بر نمی آمد

 من بودم و در پیش رویم خوانی ازآتش

.

 این روزها محکوم  ِ اعدامم به جرم عشق

 در انتظارم بشنوم   ،  فرمانی از آتش
 
نظرات 2 + ارسال نظر
نوید چهارشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 12:17 http://bottles.blogsky.com

فرزانه جان سلام. امروز یا فردا بحث مفصلی درباره ی شعر تو وبلاگ م می گذارم.

م س ا ف ر چهارشنبه 24 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 14:00 http://sheva.blogsky.com

سلام
مرسی از اینکه سر زدی.
منم شما رو لینک کردم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد