.:. به نام تک نوازنده ی گیتار عشق .:.

*۩۞۩* رو یـاهــایـــت را بــه خــاطــر بــســپــار و بــه آنــهـا زنــدگــی بــبــخـش *۩۞۩*

.:. به نام تک نوازنده ی گیتار عشق .:.

*۩۞۩* رو یـاهــایـــت را بــه خــاطــر بــســپــار و بــه آنــهـا زنــدگــی بــبــخـش *۩۞۩*

!.؟.!

 
من همه ی قصه هایم قصه ی توست اگه غمگین است آن هم از غصه ی توست.
 
عشق کلید شهر قلب است به شرط آنکه قفل دلت هرز نباشد که با هر کلیدی باز شود.

موج اگر می دانست ساحل هیچ وقت دستش را نمی گیرد هرگز برای رسیدن نفس نفس نمی زد.

:.: فـــاصـــلـــــه :.:

 
 

بی تو یک روز در این فاصله ها خواهم مرد

 

مثل یک بیت ته قافیه ها خواهم مرد

 

تو که رفتی همه ثانیه ها سایه شدند

 

سایه در سایه ی آن ثانیه ها خواهم مرد

 

شعله ها بی تو ز بی رنگی دریا گفتند

 

موج در موج در این خاطره ها خواهم مرد

 

گم شدم در قدم دوری چشمان بهار

 

بی تو یک روز در این فاصله ها خواهم مرد

 

I Love You In This Distance
 

عاشق نشدی ...

 

پیداست هنوز شقایق نشدی ...

 

زندانی زندان دقایق نشدی ...

 

وقتی که مرا از دل خود می رانی ...

 

یعنی که تو هیچ وقت عاشق نشدی ...

 

زرد است که لبریز حقایق شده است ...

 

تلخ است که با درد موافق شده است ...

 

شاعر نشدی وگر نه می فهمیدی ...

 

پاییز بهاریست که عاشق شده است .


!! مجهول ؟؟ { فرزانه }

 

قطره 
 
قطره خونم 
 
تو وجودم  داره
 
تبدیل می شه به مروارید تو چشمام  
 
سرم مثله یک جسم سنگین می مونه 
 
فکر می کنم سنگین تر از اون تو دنیا پیدا نمی شه
 
تو دنیایی که هیچکس هیچکس هیچکس
 
نمی خواد باور کنه که مقصره
 
همه در این دنیا سعی و تلاششان  اینکه دیگران رو مقصر بدونن
 
و یا اینکه دلیل و بهانه های کاذب و باور نکردنی بیارن
 
دستهای سردمو روی پیشونی گرمم می زارم 
 
اما درد سرم خیلی بیشتر می شه 
 
وقتی رو پاهای یخم می زارم
 
خوبه ...
 
گرمای نسبتا مطلوبیه 
 
دور و اطرافم سفید شده 
 
انگار برف اومده
 
البته یک برف مجازی
 
دستمال های خرد شده را اطرافم می بینم 
 
غمم بیشتر می شه 
 
دیگه تو بدنم خونی نمونده که تبدیل بشه  به یه مروارید دیگه 
 
یه چیزی واسم مجهوله... 
 
اما نمیدونم چرا تقسیم بر معلوم نمی شه
 
اما اگر این معادله حل بشه  تبدیل می شه به یک نکته شیرین
 
مثله قهوه
 
که اونم مرگه ...